علمی-اجتماعی
|
||||||||||||||||
چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 23:49 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
یکی از عناصر اصلی در انگیزش نحوه احساس کردن ماست. هیجانهای ما واکنشهای غیر عینی در مقابل محیط میباشند که همراه با پاسخهای عصبی و هورمونی هستند. هیجانها را واکنشهای انطباق نیز میدانند که روی نحوه فکر کردن ما اثر میگذارند و عموما تحت عنوان خوشایند تجربه میشوند. اغلب هیجانها ما را برانگیخته میکنند اما هیجان و انگیزش همیشه دارای همپوشی نیستند. بسیاری از اوقات ممکن است ما در جهت خاصی برانگیخته شویم بدون اینکه هیجانی را احساس کنیم. از طرفی این دو به هم مربوطند. رفتار ما نسبت به کسی که به او اعتماد داریم و نسبت به کسی که از او میترسیم متفاوت است و در مقابل رویدادها وقتی سرحال و خوشحال هستیم و هنگامی که احساس غمگینی یا عصبانیت میکنیم بطور متفاوت پاسخ میدهیم به عبارت دیگر حالات هیجانی اغلب رفتار ما را برانگیخته میکنند. چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 1:9 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
در تمام دنیا هر کسی می آید و مدتی رئیس جمهور می شود و یاپست و مقام بالایی می گیرد و بعد از یک دوره یا دو دوره به زندگی عادی و آرام قبلی بر می گردد و بی سر وصدا زندگی می کند اما در ایران بعد از این که چندین دوره در صدر امور قرار گرفتند و تصدی گری انواع مشاغل بالا را تجربه کردندو وقتی هم که دیگر ملت آنها را نمی خواهند و تاریخ مصرفشان تمام می شود و از رده خارج می شوند تازه می روند در تشخیص مصلحت نظام!!! باور نمی کنند که ملت آنها را نمی خواهند. چهار شنبه 10 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 23:53 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
تا چند سال قبل گزینش اجازه نمی داد تامردم وارد دانشگاه شوند و به این ترتیب نخبه ها گزینش نشدند و بقیه با رتبه های چهار رقمی و پنج و شش رقمی راحت رفتند و رشته های بالا در دانشگاههای سراسری خواندند یا گزینش به افراداجازه سر کار رفتن نمی داد و مانع اشتغالشان می شدکه این کار آنها باعث نابودی خیلی از افرادو خیلی از زندگی ها شد. اماحالا برای انتخابات ریاست جمهوری می گویند از تمام جناحها می توانند شرکت کنند !!!یعنی انحرافی ها و مجاهدین و سلطنت طلبها و چپها و راستها و پیکاریها و فدائیان خلق اقلیت و اکثریت و .... نه به اون شوری شور و نه به این بی نمکی. سه شنبه 10 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 23:50 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
فرق پسرها و دختر ها در گرفتن پول از عا بر بانك پسرها با ماشين ميرن به بانک، پارک ميکنن، ميرن دم دستگاه عابر بانک .کد رمز رو ميزنن، مبلغ درخواستی رو وارد ميکنن
امادخترها با ماشين ميرن دم بانک. در آينه آرايششون رو چک ميکنن احتمالاً موهاشون رو هم چک ميکنن توی کيفشون دنبال کارتشون ميگردن کارت توسط ماشين پذيرفته نميشه دنبال کارت عابربانکشون ميگردن 2دقيقه قسمت راهنمای دستگاه رو ميخونن دوباره کد رمز رو ميزنن.کنسل ميکنن دستگاه ارور (خطا) ميده دستگاه ارور (خطا) ميده برميگردن به ماشين پنجاه متر ميرن جلو.ماشين رو نگه ميدارن از ماشين پياده ميشن کارت رو پرت ميکنن روی صندلی کنار راننده احتمالاً يه نگاهی هم به موهاشون ميندازن برميگردن. ميندازن توی خيابون درست ترمز دستی رو آزاد ميکنن. (ميگم اخه چرا انقدر يواش ميره) سه شنبه 10 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 23:50 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
جلال الدين محمد بن بهاءالدين محمد بن حسيني خطيبي بکري بلخي معروف به مولوي يا ملاي روم يکي از بزرگترين عارفان ايراني و از بزرگترين شاعران درجه اول ايران بشمار مي رود. خانواده وي از خاندانهاي محترم بلخ بود و گويا نسبش به ابوبکر خليفه ميرسد و پدرش از سوي مادر دخترزاده سلطان علاءالدين محمد خوارزمشاه بود و به همين جهت به بهاءالدين ولد معروف شد. وي در سال 604 هجري در بلخ ولادت يافت. چون پدرش از بزرگان مشايخ عصر بود و سلطان محمد خوارزمشاه با اين سلسله لطفي نداشت، بهمين علت بهاءالدين در سال 609 هجري با خانواده خد خراسان را ترک کرد. از راه بغداد به مکه رفت و از آنجا در الجزيره ساکن شد و پس از نه سال اقامت در ملاطيه (ملطيه) سلطان علاءالدين کيقباد سلجوقي که عارف مشرب بود او را به پايتخت خود شهر قونيه دعوت کرد و اين خاندان در آنجا مقيم شد. هنگام هجرت از خراسان جلال الدين پنج ساله بود و پدرش در سال 628 هجري در قونيه رحلت کرد. پس از مرگ پدر مدتي در خدمت سيد برهان الدين ترمذي که از شاگردان پدرش بود و در سال 629 هجري به آن شهر آمده بود شاگردي کرد. سپس تا سال 645 هجري که شمس الدين تبريزي رحلت کرد جزو مريدان و شاگردان او بود. آنگاه خود جزو پيشوايان طريقت شد و طريقه اي فراهم ساخت که پس از وي انتشار يافت و به اسم طريقه مولويه معروف شد. خانقاهي در شهر قونيه بر پا کرد و در آنجا به ارشاد مردم پرداخت. آن خانقاه کم کم بدستگاه عظيمي بدل شد و معظم ترين اساس تصوف بشمار رفت و از آن پس تا اين زمان آن خانقاه و آن سلسله در قونيه باقي است و در تمام ممالک شرق پيروان بسيار دارد. جلال الدين محمد مولوي همواره با مريدان خود ميزيست تا اينکه در پنجم جمادي الاخر سال 672 هجري رحلت کرد. وي يکي از بزرگترين شاعران ايران و يکي از مردان عالي مقام جهان است. در ميان شاعران ايران شهرتش بپاي شهرت فردوسي، سعدي، عمر خيام و حافظ ميرسد و از اقران ايشان بشمار ميرود. آثار وي به بسياري از زبانهاي مختلف ترجمه شده است. اين عارف بزرگ در وسعت نظر و بلندي انديشه و بيان ساده و دقت در خضال انساني يکي از برگزيدگان نامي دنياي بشريت بشمار ميرود. يکي از بلندترين مقامات را در ارشاد فرزند آدمي دارد و در حقيقت او را بايد در شمار اوليا دانست. سرودن شعر تا حدي تفنن و تفريح و يک نوع لفافه اي براي اداي مقاصد عالي او بوده و اين کار را وسيله تفهيم قرار داده است. اشعار وي به دو قسمت منقسم ميشود، نخست منظومه معروف اوست که از معروف ترين کتابهاي زبان فارسي است و آنرا "مثنوي معنوي" نام نهاده است. اين کتاب که صحيح ترين و معتبرترين نسخه هاي آن شامل 25632 بيت است، به شش دفتر منقسم شده و آن را بعضي به اسم صيقل الارواح نيز ناميده اند. دفاتر شش گانه آن همه بيک سياق و مجموعه اي از افکار عرفاني و اخلاقي و سير و سلوک است که در ضمن، آيات و احکام و امثال و حکايتهاي بسيار در آن آورده است و آن را بخواهش يکي از شاگردان خود بنام حسن بن محمد بن اخي ترک معروف به حسام الدين چلبي که در سال 683 هجري رحلت کرده است به نظم درآودره. جلال الدين مولوي هنگامي که شوري و وجدي داشته، چون بسيار مجذوب سنايي و عطار بوده است، به همان وزن و سياق منظومه هاي ايشان اشعاري با کمال زبردستي بديهه ميسروده است و حسام الدين آنها را مي نوشته. نظم دفتر اول در سال 662 هجري تمام شده و در اين موقع بواسطه فوت زوجه حسام الدين ناتمام مانده و سپس در سال 664 هجري دنباله آنرا گرفته و پس از آن بقيه را سروده است. قسمت دوم اشعار او، مجموعه بسيار قطوري است شامل نزديک صدهزار بيت غزليات و رباعيات بسيار که در موارد مختلف عمر خود سروده و در پايان اغلب آن غزليات نام شمس الدين تبريزي را برده و بهمين جهت به کليات شمس تبريزي و يا کليات شمس معروف است. گاهي در غزليات خاموش و خموش تخلص کرده است و در ميان آن همه اشعار که با کمال سهولت ميسروده است، غزليات بسيار رقيق و شيوا هست که از بهترين اشعار زبان فارسي بشمار تواند آمد. جلال الدين بلخي پسري داشته است به اسم بهاءالدين احمد معروف به سلطان ولد که جانشين پدر شده و سلسله ارشاد وي را ادامه داده است. وي از عارفان معروف قرن هشتم بشمار ميرود و مطالبي را که در مشافهات از پدر خود شنيده است در کتابي گرد آورده و "فيه مافيه" نام نهاده است. نيز منظومه اي بهمان وزن و سياق مثنوي بدست هست که به اسم دفتر هفتم مثنوي معروف شده و به او نسبت ميدهند اما از او نيست. ديگر از آثار مولانا مجموعه مکاتيب او و مجالس سبعه شامل مواعظ اوست. هرمان اته، خاور شناس مشهور آلماني درباره جلال الدين محمد بلخي (مولوي) چنين نوشته است: «به سال ششصد و نه هجري بود که فريدالدين عطار اولين و آخرين بار حريف آينده خود که ميرفت در شهرت شاعري بزرگترين همدوش او گردد، يعني جلال الدين را که آن وقت پسري پنجساله بود در نيشابور زيارت کرد. گذشته از اينکه (اسرارنامه) را براي هدايت او به مقامات عرفاني به وي هديه نمود با يک روح نبوت عظمت جهانگير آينده او را پيشگويي کرد. جلال الدين محمد بلخي که بعدها به عنوان جلال الدين رومي اشتهار يافت و بزرگترين شاعر عرفاني مشرق زمين و در عين حال بزرگترين سخن پرداز وحدت وجودي تمام اعصار گشت، پسر محمد بن حسين الخطيبي البکري ملقب به بهاءالدين ولد در ششم ربيع الاول سال ششصد و چهار هجري در بلخ به دنيا آمد. پدرش با خاندان حکومت وقت يعني خوارزمشاهيان خويشاوندي داشت و در دانش و واعظي شهرتي بسزا پيدا کرده بود. ولي به حکم معروفين و جلب توجه عامه که وي در نتيجه دعوت مردم بسوي عالمي بالاتر و جهان بيني و مردم شناسي برتري کسب نمود. محسود سلطان علاءالدين خوارزمشاه گرديد و مجبور شد بهمراهي پسرش که از کودکي استعداد و هوش و ذکاوت نشان ميداد قرار خود را در فرار جويد و هر دو از طريق نيشابور که در آنجا به زيارت عطار نايل آمدند و از راه بغداد اول به زيارت مکه مشرف شدند و از آنجا به شهر ملطيه رفتـند. در آنجا مدت چهار سال اقامت گزيدند؛ بعد به لارنده انتقال يافتند و مدت هفت سال در آن شهر ماندند. در آنجا بود که جلال الدين تحت ارشاد پدرش در دين و دانش مقاماتي را پيمود و براي جانشيني پدر در پند و ارشاد کسب استحقاق نمود. در اين موقع پدر و فرزند بموجب دعوتي که از طرف سلطان علاءالدين کيقباد از سلجوقيان روم از آنان بعمل آمد به شهر قونيه که مقر حکومت سلطان بود عزيمت نمود و در آنجا بهاءالدين در تاريخ هيجدهم ربيع الثاني سال ششصد و بيست و هشت هجري وفات يافت. سه شنبه 10 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 23:47 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
اگر تورا دشمني مي باشد دلتنگ مشو که هر که را دشمني نباشدبي قدر و بها مي باشد. سه شنبه 10 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 23:46 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
آدم با هوش درد سرهاي بزرگ را به دردسرهاي كوچك تبديل ميكند و دردسرهاي كوچك را از بين مي برد. چيني سه شنبه 10 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 23:45 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
روز زن به تمام زنان دنیا مبارک باشه خواه مادر باشند و فرزند وفرزندانی داشته باشند و یا فرزند ی نداشته باشند. سه شنبه 10 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 23:45 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
خداوند زن را نمك زندگي آفريد تا مرد را از گنديدن نجات دهد. سه شنبه 10 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 23:44 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
برای يافتن زن مي ارزد که يک جفت کفش بيشتر پاره کنی.(چيني) درباره وبلاگ موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پیوندهای روزانه پيوندها
![]() نويسندگان
|
||||||||||||||||
![]() |